درس های زندگی

ساخت وبلاگ
صدای من از گریه گرفته بود، نه از خواببیحالیم از سردرد بود، نه از خواببه هر صورت... امروز فهمیدم زندگی من جای دیگری گیر کرده. هرچه بحث و دعوا باشه، یا حس عدم توانایی، یا فشار درس حتی، بعدش فکر خودکشی برمیگرده به همون گیر و گور لعنتی. آتش زیرخاکستر، با هر جرقه ای بیرون میجهد. چه کردی با من؟؟ فکر خودکشی هم دیگه نمیتونم بروز بدم چون احتمالا باور نمیکنی و باور نکردن تو بعد از درخواست کمکم از اون، ضربه ی نهایی به من خواهد بود. درس های زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 14:02

یه وقتایی دیدی همه چی رو رواله؟

امتحانتو قبول میشی، کار میکنی، چیزی یاد میگیری، نقاشی میکشی، کتاب میخونی، خبر خوب میشنوی، ...

یه وقتایی هم انگار همه چی محاله!

درس های زندگی...
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 14:02

به یه چیز فاکینگ عجیب پی بردم. اینکه انتخاب های کل زندگی من بخاطر یه مرد بوده. چه پدر، چه برادر، چه غریبه، چه پارتنر. وحشتناکه. خیلی وحشتناکه. من کی هستم؟ من چی میخوام؟ راضی کردن مرد های اطرافم؟ جلب توجه مرد های اطرافم؟ وات ایز دیس شت؟!

درس های زندگی...
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 140 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 14:02

از چند روز پیش که قاسم سلیمانی رو ترور کردن، تا الان هر روز استرس بوده... اوجش هم امروز بود.

تو کرمان 78 نفر از جمعیت تشییع کننده جونشونو از دست دادن! 

فکر من هم مثل همه درگیر این بود که جنگ میشه یا نمیشه؟ آینده چی میشه؟

امروز صبح که از خواب پاشدم خبر اومد دیشب پایگاه های آمریکا در عراقو زدن... بدون تلفات جانی.

لمس این ها و درک جنگ برای من راحت نیست. 

خبر بعدی سقوط هواپیمای اوکراین بود... کلی دانشجو با مقصد کانادا بودن تو اون پرواز...

درس های زندگی...
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 182 تاريخ : جمعه 9 اسفند 1398 ساعت: 17:41

حس دلپذیر و نوستالژی حاصل از باز کردن کد C در Visual Studio 2012 برای کار روی آن.

درس های زندگی...
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 224 تاريخ : جمعه 9 اسفند 1398 ساعت: 17:41

الان که مینویسم کرونا شایع شده تو ایران. مثل هر چیز دیگه ای تو این مملکت، آمار و اخبار ضدونقیض به گوش میرسه. تو جامعه یه عده ترسیدن، یه عده ریلکس خرید عید میکنن! 

تهش چی میشه نمیدونم، اینکه کی میمونه کی میره نمیدونم، فقط میدونم که استرس اینجا زندگی کردن اونقدر زیاد شده که نگو و نپرس. 

امیدوارم و باز به خدا پناه میبرم

خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خشنود باشی‌و ما رستگار

درس های زندگی...
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 155 تاريخ : جمعه 9 اسفند 1398 ساعت: 17:41

به خدا هیچکس اندازه ی بابام اذیتم نکرده و اشکمو درنیاورده. اعصابمو داغون کرده این بشر. تپش قلبای استرسیم باعثش اونه. فاک دیس ورلد.

درس های زندگی...
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 150 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:36

زندگیم در یک جهت هایی که دست من نبوده و نیست داره پیش میره و این باعث میشه حس کنم کسی یا چیزی یا نیرویی هست که این طور مثل یه روند برنامه ریزی شده داره پیش میره. حس میکنم دارم حست میکنم!

درس های زندگی...
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 147 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:36

الان اومدم اینجا,... خب که چی؟ جایی‌ام که یک سال پیش تو برنامه‌ریزی‌هام نبود...۸ ماه پیش حرفش شد...۷ ماه پیش با امید تو برنامه قرار گرفت... ۵ ماه پیش امیدم ازش سلب شد...۲ ماه پیش خیلی غیر منتظره پر از درس های زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 163 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:36

چرا بس نمیکنه, اذیت کردناشو؟؟؟ چطور حجم بیشعوریش اینقدددددر زیاده؟؟؟ چطور میتونه ایییییینقدر عذاب‌آور باشه؟؟؟ چطووووور؟؟؟؟؟؟ خفه‌مون کردی بسه دیگه!!!

از یه آدم غریبه دارم میگم؟ نع

درس های زندگی...
ما را در سایت درس های زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me4you بازدید : 234 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:36